رفت و به پشت سر نگاهی هم نینداخت
من ماندم و یک شاه و کیش و مات و یک باخت
بالای تخت احتضارش ماندم اما
سهم مرا از ارث عشق خود نپرداخت
یک عمر عشقم را به پایش ریختم... او
یک عمر روی نعش احساسات من تاخت
ای کاش پر می کرد جای خالیم را
از من دلش را کند... اما دور انداخت
آینده را در خواب خوش می بینم...اما
ای کاش با او می شد این آینده را ساخت
محمد عابدینی
1393.4.27